09 December 2012
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
2 | 1483 | farhad98562 |
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
2 | 1483 | farhad98562 |
هاینریش رودلف هرتز (به آلمانی: Heinrich Rudolf Hertz) (زاده ۱۸۵۷ - درگذشته ۱۸۹۴) در شهر هامبورگ در کشور آلمان به دنیا آمد. به خاطر او هرتز به عنوان یک یکا در دستگاه SI در نظر گرفته شدهاست. او اولین کسی بود که وجود امواج الکترومغناطیسی را ثابت کرد.
پدرش، گوستاو هرتز که از دین یهودیت به مسحیت تغییر دین داده بود، با یک خانم مسیحی به نام آنا الیزابت فِفِرکرن ازدواج کرده بود، که او نیز یک مسیحی بود. مادر او فرزند یک دکتر و پدرش در هامبورگ یک مشاور بود. او در زمانی که در هامبورگ به مدرسه میرفت، استعداد زیادی در زمینهٔ علم و یادگیری زبانهای عربی و سانسکریت نشان داد. او در رشتههای فیزیک و مهندسی در شهرهای برلین، مونیخ و درسدن به ادامه تحصیل پرداخت. در دانشگاه، او زیر نظر استادانی مانند هلمهولتس تحصیل کرد. در سال ۱۸۸۰ مدرک دکترای خود را گرفت ولی تا سال ۱۸۸۳، هنگامی که خود به منصب استادی فیزیک تئوری در دانشگاه کیل در آمد، به صورت دانشجوی هلمهولتس باقی ماند. در سال ۱۸۸۵ استاد تمام وقت در دانشگاه کارلسروهه شد؛جایی که امواج الکترو مغناطیسی را کشف کرد
تابش الکترومغناطیسی یا انرژی الکترومغناطیسی بر اساس تئوری موجی، نوعی موج است که در فضا انتشار مییابد و از میدانهای الکتریکی و مغناطیسی ساخته شدهاست. این میدانها در حال انتشار بر یکدیگر و بر جهت پیشروی موج عمود هستند.
گاهی به تابش الکترومغناطیسی نور میگویند، ولی باید توجه داشت که نور مرئی فقط بخشی از گسترهٔ امواج الکترومغناطیسی است. امواج الکترومغناطیسی بر حسب بسامدشان به نامهای گوناگونی خوانده میشوند: امواج رادیویی، ریزموج، فروسرخ (مادون قرمز)، نور مرئی، فرابنفش، پرتو ایکس و پرتو گاما. این نامها به ترتیب افزایش بسامد مرتب شدهاند
ماهیت فیزیکی تابش الکترومغناطیسی
امواج الکترومغناطیسی را نخستین بار ماکسول پیشبینی کرد و سپس هاینریش هرتز آن را با آزمایش به اثبات رساند. ماکسول پس از تکمیل نظریهٔ الکترومغناطیس، از معادلات این نظریه شکلی از معادلهٔ موج را به دست آورد و بنابراین نشان داد که میدانهای الکتریکی و مغناطیسی هم میتوانند رفتاری موجگونه داشته باشند. سرعت انتشار امواج الکترومغناطیسی از معادلات ماکسول درست برابر با سرعت نور به دست میآمد، و ماکسول نتیجه گرفت که نور هم باید نوعی موج الکترومغناطیسی باشد.
طبق معادلات ماکسول، میدان الکتریکی متغیر با زمان باعث ایجاد میدان مغناطیسی میشود و برعکس. بنابراین اگر یک میدان الکتریکی متغیر میدان مغناطیسی بسازد، میدان مغناطیسی نیز میدان الکتریکی متغیر میسازد و این گونه موج الکترومغناطیسی ساخته میشود و پیش میرود.
نظریهٔ کوانتومی برهمکنش بین تابش الکترومغناطیسی و ماده را نظریهٔ الکترودینامیک کوانتومی توصیف میکند.
الکترومغناطیس شاخهای از علم فیزیک است که به مطالعهٔ پدیدههای الکتریکی و مغناطیسی و ارتباط این دو با هم میپردازد. از طرفی یکی از ۴ نیرو بنیادی طبیعت است .الکترومغناطیس توصیفگر بیشتر پدیدههایی است(به جز گرانش) که در زندگی روزمره اتفاق میافتد.الکترومغناطیس همچنین نیرویی است که الکترونها و پروتونها را در داخل اتمها پیش هم نگه میدارد. نیروی الکترومغناطیس است که در هر دو تجلی میدانهای الکتریکی و میدانهای مغناطیسی میباشد هر دو جنبههای ساده اما مختلف از الکترومغناطیس هستند و از این رو ذاتا یه یکدیگر مربوط اند. بنابراین، تغییر میدان الکتریکی تولید میدان مغناطیسی و برعکس تغییر میدان مغناطیسی تولید میدان الکتریکی میکند این اثر به نام القای الکترومغناطیسی است، و اساس عمل برای ژنراتورهای الکتریکی، موتورهای القایی و ترانسفورماتورها میباشد . میدانهای الکتریکی معلول چند پدیدههای الکتریکی معمول هستند مانند:پتانسیل الکتریکی (مانند ولتاژ باتری) و جریان الکتریکی (مانند جریان برق). میدانهای مغناطیسی معلول نیروی مربوط با مغناطیس هستند. نیروی الکترومغناطیسی از طریق تبادل ذراتی به نام فوتونها و فوتونهای مجازی عمل میکند. مفاهیم نظری الکترومغناطیس منجر به توسعه نسبیت خاص توسط آلبرت اینشتین در سال ۱۹۰۵ شدهاست.
در ایتدا تصور بر این بود که الکتریسیته و مغناطیس به عنوان دو نیروی جدا از هم عمل میکنند. با این حال این تغییر دیدگاه، با انتشار رساله الکتریسیته و مغناطیس جیمز کلارک ماکسول در تاریخ '۱۸۷۳ است که در آن نشان داده میشود تعامل بارهای مثبت و منفی توسط یک نیروی تنظیم میشد. چهار اثر عمده ناشی از این تداخلات، به وضوح توسط آزمایشها نشان داده شدهاند، وجود دارد: ۱-نیروی الکتریکی جذب و یا دفع کننده بارها توسط یک دیگرمتناسب با معکوس مربع فاصله بین آنها است. ۲-قطب مغناطیسی همیشه به صورت جفت توسط خطوط میدان مغناطیسی به هم متصل میشوند : قطب شمال مغناطیسی به قطب جنوب مغناطیسی متصل است. ۳-جریان الکتریکی در سیم حامل جریان، میدان مغناطیسی دایرهای اطراف سیم ایجاد میکند، که جهت آن بسته به جهت جریان است. ۴-هنگامی که حلقه سیم به سمت میدان مغناطیسی یا دور از میدان مغناطیسی حرکت کند و یا میدان مغناطیسی به سمت نزدیک شدن ویا دور شدن از آن نقل مکان کند، جهت آن بسته به جهت جریان در آن جنبش است.منابع-۱
زمانی که هانس کریستین هانس کریستین اورستد در حال آماده شدن برای سخنرانی شب در ۱۸۲۰ آوریل ۲۱ بود، مشاهدات شگفت آوری کسب کرد .او متوجه شد که سوزن قطب نما زمانی که جریان الکتریکی حاصل از باتری روشن و خاموش میشد، از قطب مثیت منحرف میگردید. این انحراف او را متقاعد کرد که، میدانهای مغناطیسی از طرف یک سیم حامل جریان الکتریکی تاثیر میپذیرد ورابطه مستقیم بین الکتریسیته و مغناطیس وجود دارد. به زودی او به یافتههای خود را به چاپ رسانید که به نشان میداد جریان الکتریکی تولید میدان مغناطیسی حول یک سیم حامل جریان میکند. CGS واحد القاء مغناطیسی (oersted) است به نام و به افتخار او نامگذاری شدهاست. این اتحاد که توسط مایکل فارادی مشاهده، توسط جیمز کلارک ماکسول گسترش یافت و بخشی از آن توسط الیور هویساید و هاینریش هرتز مجددا فرمول بندی شد.
.هندسهٔ اقلیدسی به مجموعهٔ گزارههایِ هندسیای اطلاق میشود که به بررسی موجودات ریاضیاتی مثل نقطه و خط میپردازد و بر پایههائی که اقلیدس ریاضیدان یونانی در کتاب خود بهنام اصول عرضه کرده، بنا شدهاست. این قضایایِ هندسی عمدتاً توسطِ یونانیانِ باستان کشف و توسطِ اقلیدسِ اسکندرانی گردآوری شدهاند و بخش بزرگی از آن همان است که در دبیرستانها تدریس میشود. کتابِ «اصولِ» اقلیدس یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین کتابها چه بلحاظِ محتوا و چه از نظرِ روشِ اصلِ موضوعهایاش بودهاست. تا قرن نوزدهم میلادی هر وقت از هندسه سخن میرفت منظور هندسه اقلیدسی بود. بررسی مفاهیم هندسه اقلیدسی در دو بعدرا هندسه مسطحه» و در سه بعد «هندسه فضائی» مینامند. این مفاهیم را به ابعاد بالاتر از سه نیز میتوان تعمیم داد و همچنان آن را هندسه اقلیدسی نامید.
تاریخچه هندسه اقلیدسی
اصل موضوعه در هندسه اقلیدسی
تمامِ هندسهٔ اقلیدسی (تمامِ قضیههایی که در دبیرستان میخوانیم، قضیهٔ
فیثاغورس و غیره) میتوانند از پنج اصلِ
موضوعهٔ زیر استخراج شوند:
برایِ بیانِ این اصولِ موضوعه به مفاهیمی مانندِ نقطه و خط نیاز داریم. همانطور
که باید چند گزاره را بدونِ اثبات بپذیریم تا بقیهٔ گزارهها
استخراج شوند لازم است چند مفهوم را نیز بدونِ تعریف بپذیریم. به این مفاهیم «تعریف نشده ها»
میگویند. همانطور که دیده میشود اصولِ هندسهٔ اقلیدسی به جز اصلِ پنجم بسیار
ساده و بدیهی به نظر میآیند. به همیندلیل از زمانِ اقلیدس ریاضیدانانِ بیشماری در
شرق و غرب (منجمله خیام ریاضیدانِ ایرانی) تلاش کردهاند اصلِ آزاردهندهٔ پنجم را به اثبات برسانند. این
کار همواره شکست خوردهاست. سپس برخی ریاضیدانان تلاش نمودند خلافِ اصلِ پنجم را
فرض کنند تا ببینند آیا هندسهای متناقض پدید میآید یا نه. از آنجا که هیچ تناقضی در هندسههایِ
دارایِ اصلِ پنجمِ متفاوت دیده نشد به آنها نامِ هندسه
نااقلیدسی را دادند. در نتیجه این مسأله مطرح گردید که تجربه کدام هندسه را
تأیید میکند. نظریهٔ نسبیت عام به
این پرسش پاسخ میدهد.
راکتور گرماهستهای آزمایشی بینالمللی (به انگلیسی: International Thermonuclear Experimental Reactor) مشهور به ITER یا ایتر، بزرگترین طرح یک رآکتور همجوشی هستهای است که تا کنون طراحی شده است، و بر پایه ی محصورسازی مغناطیسی بنیاد نهاده شدهاست.[۱][پیوند مرده]
برای آغاز فرآیند همجوشی، نیاز است که سوخت همجوشی را که از دوتریم و تریتیوم تشکیل شده، به دمای بالایی برسانیم. این دما نزدیك ۱۰۰ میلیون درجه سانتیگراد است. یکی از روشهای پیشنهاد شده محصور کردن پلاسما با كاربرد میدان مغناطیسی است.
طرح ایتر در ۱۹۸۵ نخست در گفتگو هایی میان اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا مطرح گردید. در طی سالهای بعد، شماری دیگر از کشورها به پروژه پیوستند، و امروزه ۷ عضو چین، اتحادیه اروپا، هند، ژاپن، کره جنوبی، روسیه و آمریکا در این پروژه فعالیت دارند.
تاسیسات اصلی این پروژه در فرانسه قرار خواهد داشت. ایتر بزرگترین توکاماک ساخته شده در تاریخ خواهد بود.[۲]
مكانيك سيالات یکی از شاخههای وسیع در مکانیک محیطهای پیوسته را تشکیل میدهد. مکانیک سیالات هم با همان اصول مربوط به مکانیک جامدات آغاز میشود، ولی آنچه که سرانجام آن دو را از هم متمایز میسازد، این است که سیالات بر خلاف جامدات قادر به تحمل تنش برشی نیست. با دانستن این مسئله معادله هايي برای تحلیل حرکت سیالات طرحریزی شده است. این معادلات به احترام ناویه و استوکس دو ریاضیدان بریتانیایی و فرانسوی به نام معادلات ناویه-استوکس نامیده میشوند
.
استيفن هاوكينگ ( انيشتين دوم و كاوشگر سياهچاله ها) در روز هشتم ژانويه سال 1942 در آكسفورد چشم به جهان گشود. او از هر گونه تحرك عاجز است؛ نه مي تواند بنشيند، نه برخيزد، و نه راه برود. حتي قادر نيست دست و پايش را تكان بدهد، يا بدنش را خم و راست كند. از همه بدتر، توانايي سخن گفتن هم ندارد. زيرا عضلات صوتي او كه عامل اصلي تشكيل و ابراز كلمات اند، مثل 99 درصد بقيه عضلات حركتي بدنش، در يك حالت فلج كامل قرار دارند. مشتي پوست و استخوان است بر روي يك صندلي چرخدار كه فقط قلب، ريه ها و دستگاه هاي حياتي بدنش كار مي كنند و بخصوص مغزش فعال است؛ يك مغز خارق العاده كه حتي لحظه اي از جستجو و پژوهش بسوي معماها و ناشناخته ها باز نمي ماند.
براي اطلاعات بيشتر به ادامه مطلب مراجعه كنيد
اگر خواهان رسیدن به قله های موفقیت و خواسته های واقعی تان هستید حتماً نکته هایی را که در زیر آمده جدی بگیرید:
۱) کنجکاوی را دنبال کنید
«من هیچ استعداد خاصی ندارم. فقط عاشق کنجکاوی هستم».
چگونه کنجکاوی خودتان را تحریک می کنید؟ من کنجکاو هستم، مثلا برای پیدا کردن علت اینکه چگونه یک شخص موفق است و شخص دیگری شکست می خورد. به همین دلیل است که من سال ها وقت صرف مطالعه موفقیت کرده ام شما بیشتر در چه مورد کنجکاو هستید؟
پیگیری کنجکاوی شما رازی است برای رسیدن به موفقیت.
۲) پشتکار گرانبها است
«من هوش خوبی ندارم، فقط روی مشکلات زمان زیادی می گذارم».
تمام ارزش تمبر پستی توانایی آن به چسبیدن به چیزی است تا زمانی که آن را برساند. پس مانند تمبر پستی باشید و مسابقه ای که شروع کرده اید را به پایان برسانید. با پشتکار می توانید بهتر به مقصد برسید.
میدان هیگز، یک میدان انرژی تئوری و نادیدنی است که تمام کیهان را در برگرفته است.
بوزون هیگز یا ذره خدا ذره بنیادی اولیه دارای جرم است . بوزون هیگز،میتواند دلایلی برای تفاوتهای بین فوتون که بدون جرم است و بوزونهای W و Z که نسبتاً پرجرم هستند، ارائه کند.
جرم چیست؟پیتر هیگز اسکاتلندی در سال 1964وجود ذره ای به نام بوزون هیگز را پیشبینی کرد و بر اساس آن توانست دلیل وجود جرم را که یکی از خواص مهم ماده است توضیح دهد